عشق با جدایی زیباست

به نام تک دانشجوی دانشکده ی قلبم

عشق با جدایی زیباست

به نام تک دانشجوی دانشکده ی قلبم

:((((((((((

مرد ها ، اسمشان به سنگدلی معروف است ..
زن ها ، به آهن پرستی ..
مرد ها و زن ها ، هر دو انکار می کنند ..!!

هر دو تنها می گذارند و از تنهایی می نالند ..

جمله دوستت دارم شده است جمله ی فرار ، بشنویم ، فرار می کنیم ..!

اما
هر دو گریه می کنند ، دختر ها بلند ، پسر ها بی صدا ..!

هر دو به دنبال کسی که تا ابد تنهایشان نگذارد ..

مرد ها تا مانکن ببینند تنها می گذارند !
زن ها تا شاهزاده ای سوار بی ام و !

" ما فقط در استاتوس هایمان آدم های خوبی هستیم!! 

چه حکایت غریبی دارد دریا !!!

همین که غرقش میشوی ,

تورا پس میزند...

عشق همانند دریاست...!!!

هععییییییییییییی

تـمـام مـعـلوم هـا و مجـهـول هایـم را

بـه زحمـت کـنـار هـم مـی چـیـنم

فـرمـول وار ؛

مـرتـب و بـی نـقـص …

و تــو

بـا یـک اشـاره

هـمـه چـیـز را

در هـم می ریــزی …

در شرح حال گل
بنویسید خار را
بر هم زنید : خوب و بد روزگار را .

من دوباره اومدم...........

سلااااااااااااااام بچه هامن اینروزابنابردلایلی که مهم نیست نمی تونستم بیام نت ولی از این به بعد در خدمت همه اتونم ازاین به بعدهرکی آپ کرد حتما بهش سرمیزنم.......حالا واسه اینکه از دلتون دربیارم  

چند تا جک بامزه گذاشتم که تو ادامه مطلب بخونیدش نظراتتونم راجبش بگید لطفا

ادامه مطلب ...

کاش می شد بچگی ها را نوشت ، زندگی را ساده کرد عشق را تقسیم کرد ، لای هر گلبرگ گل ، تا به هر کس که کلامی دارد ، جنس نور مهتاب ، بدهی یک شاخه کاش می شد روز میلاد تو را تکثیر کرد ، لای تقویم زمان هر هفته تا به شوق قدمت ، چلچله ها صبح پاییز مرا غرق تمنای بهاری سازند ، کاش می شد از بلور اشک ها خط پایان جدایی را نوشت ، با تولد نو شد ، و به یمن این روز تا ابد با گل ریحان خندید . هر چه باشی خوب است ، گر پذیرای وجودت باشی ، روز میلاد تو باید که مبارک باشد ، مثل میلاد گل اندیشه ، روی سنگ فرش بدون گل ذهن ، پیله ات را بگشا تا بدانی اینجا ، مقصد پایان نیست ، صد تولد باید ، تا رسیدن به بلندای بهشت . تبریک خالی مرا با سخاوت پذیرا یاشید .

سارینای عزیزم تولدت مبارک 

راستب بچه ها حدود 8 صبح خواهر زاده ی عزیزم به دنیا میاد پیشاپیش ورود عزیزترینمو به دنیا به پدر و مادر گلش تبریک میگم

عشق واقعی

چشمای مغرورش هیچ وقت از یادم نمیره 

رنگ چشماش آبی بود 

رنگ آسمونی که ظهر تابستون داره داغ داغ.... 

وقتی موهای طلاییشو شونه میکرد دوست داشتم دستامو زیر موهاش بگیرم  

مبادا که یه تارمو از سرش کم بشه

ادامه مطلب ...