عشق با جدایی زیباست

به نام تک دانشجوی دانشکده ی قلبم

عشق با جدایی زیباست

به نام تک دانشجوی دانشکده ی قلبم

او هرگز نمیداند

کسی را دوست می دارم...!

کسی را دوست می دارم..

ولی افسوس او هرگز نمی داند...

نگاهش می کنم شاید... بخواند از نگاه من... که او را دوست می دارم...

ولی افسوس ... او هرگز نگاهم را نمی خواند...

به برگ گل نوشتم من... که او را دوست می دارم...

ولی افسوس او برگ گل را به زلف کودکی آویخت تا او را بخنداند!!!

به مهتاب گفتم ای مهتاب... سر راهت به کوی او سلام من رسان و گو

که او را دوست می دارم....

ولی افسوس ... یکی ابر سیه آمد ز ره

روی ماه تابان را بپوشانید...

صبا را دیدم و گفتم... صبا دستم به دامانت... بگو از من به دلدارم...

که او را دوست می دارم....

ولی افسوس ... ز ابر تیره برقی جست و قاصد را میان ره بسوزانید...

کنون وا مانده از هرجا......دگر با خود کنم نجوا...

یکی را دوست می دارم...

ولی افسوس ...

او هرگز نمی داند...!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد