بخوان مارا !
منم! "پروردگارت" ...
خالقت از ذره ای ناچیز
صدایم کن مرا!
آموزگار قادر خود را
قلم را ،علم را ، من هدیه ات کردم
بخوان مارا!
آغاز ماه مبارک رمضان را بر همه ی شیعیان تبریک عرض مینمایم
ادامه مطلب ...
باران میبارد .. .. .. .. بارانی از اسمان ..!!!!!! نه از چشمهای منتظر من..
صدای باران چشمهایم را هم وادار به گریستن میکند ..
اما گریه کردن زیر باران حس خوبیه .. چون دیگه بعدش لازم نیست توضیح بدیم که چرا گریه میکردیم.
باران نم نممثل کلیدهای پیانو.. !!!! برسرگذشت ما ست. ارام . مرموز اما شنیدنی...
میبارد تاشاید دل شکسته ای به یادش ببارد.
میبارد تاشاید وقتی ازش فرار میکنیم و میدویم به هم برسیم.
باران ترانه خاطرات را میخواند ... گذشته ها را روح میدهد ..
من و باران همدردیم ... هردو وقتی جدا میشیم . میبار یم
باران از اسمان رها میشود ومن از زندگی... باران از رعد فراریست ومن از ساعتها و غقربها...
باران رنج جدایی را در سبز کردن زمین جبران میکند. ومن در اشکهایم...
باران تنها نیست ... چتری هست تا در پهنه اش فرود اید......
اما من تنهام ... چتر من سالهاست شکسته
بگذار اعتراف کنم که بدجور
دلم برایت تنگ شده
فکر نکن بی وفا هستم ، دلم از سنگ نشده...
اعتراف میکنم اینک در حسرت روزهای شیرین با تو بودنم
باور نمیکنم اینک بی توام
کاش میشد دوباره بیایی و یک لحظه دستهایم را بگیری
کاش میشد دوباره بیایی و لحظه ای مرا ببینی
تا دوباره به چشمهایت خیره شوم ، تا بر همه غم و غصه های
بی تو بودن چیره شوم...
کاش میشد دوباره بیایی و لحظه ای نگاهت کنم ، با چشمهایم
نازت کنم
در حسرت چشمهایت هستم ،چشمهایی که همیشه با دیدنش دنیایم
عاشقانه میشد
بگذار اعتراف کنم که بدجور دلم هوایت را کرده
در حسرت گرمی دستهایت ، تا کی باید خیره شوم به عکسهایت
، هنوز هم عاشقم ، عاشق آن بهانه
من
این شب زنده داری را دوست دارم
من این پریشانی را دوست دارم
بغض آسمان دلتنگی را دوست دارم
گذشت و دلم عاشق شد ، بیشتر گذشت و دلم دیوانه ات شد من
این دیوانگی را دوست دارم
یواش گفتم دوست دارم ، واسه اینه که نشنیدی
بلد نیستم که بد باشم ، نگو اینو نفهمیدی
بذار باشم کنار تو ، کنار عطر این احساس
بذار حبس ابد باشم ، توعشقی که برام رویاس
بذار با گریه این بارم ، بگم خیلی دوست دارم
اگه بازم پشیمونی ، به روت اصلا نمیارم
دلم میگیره هر روزی ، که میبینم تو دلگیری دارم
میمیرم از وقتی ، سراغم رو نمی گیری
نگام رو از تو دزدیدم ، با این چشمای غم بارم
نمی خواستم بدونی که ، چقدر چشمات رو دوست دارم
ولی با گریه این بارم ، می گم خیلی دوست دارم
اگه بازم پشیمونی ، به روت اصلا نمیارم