-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 9 خردادماه سال 1392 19:50
سلام به همه دوستای گلم واقعا شرمنده که این مدت نبودم و بهتون سر نزدم. نت قطع بود اما حالا اومدم حتما جبران میکنم راستی روز پدر با تاخیر مبارک
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 10 اردیبهشتماه سال 1392 21:19
روز مادر رو به تمام مادرایه عزیز تبریک میگم
-
آهنگ غم دنیاس محمد علیزاده واقعا حرف دله
سهشنبه 10 اردیبهشتماه سال 1392 21:11
غم دنیاست وقتی عشقت دور از اینجاست وقتی دل بی رمق و خسته و تنهاست غم دنیاست دل آدم بشه حساس وقتی عشقت تو دلش نباشه احساس نباشه احساس... غم دنیاست اون بره و ترکت کنه هیچکسم نباشه که درکت کنه غم دنیاست اون لحظه ی خداحافظی بفهمی که دیگه بهش نمیرسی غم دنیاست اون بره و ترکت کنه هیچکسم نباشه که درکت کنه غم دنیاست اون لحظه ی...
-
حال این روزای من و البته خدافظی با مخاطب خاصم
یکشنبه 25 فروردینماه سال 1392 19:40
سلام به همه ی دوستای گلم اول از همه یه تشکر از سارینا جونم که با حرفش منو تو تصمیمم مطمئن تر کرد. درسته عاشق بودم ولی عاشقی که الان عشقش شده یه خاطره شده براش کسی که هنوزم دوسش داره ولی نه مثل قبل. این روزا رو واقعا دوست دارم حالم خوبه خوشحالم دیگه درگیره عشق و عاشقی نیستم.دیگه تو خاطرات گذشتم زندگی نمیکنم الان تو...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 20 فروردینماه سال 1392 23:30
بغض داری؟! آروم نـیستی؟! دلت بـــراش تـنگ شده؟؟؟؟! حــــوصله هـیـچـکسو نــــداری؟!؟؟؟ حالا...... یــاد لحظه ای بیفت کـه اون هــمه بی قــــراری هــای تــــو رو دیــــــد ،امـــــــا !!! چـشمـاشـو بست و رفــت... !!!!
-
تو یه رمان خوندم دوسش دارم
دوشنبه 12 فروردینماه سال 1392 20:31
کشف تو سخته خوشگلم آره این اعترافه فهمیدن نگاه تو مثل یه اکتشافه جادوی چشمای تو این دل رو خالی میکنه این دل عاشق منو حالی به حالی میکنه دستای گرمتو بده بانوی عاشق سافر کوچ تو زوده نازکم توی این روزهای پر خطر خندیدن چشمای تو یه موج انفجاره میخوام که غرق تو بشم دوباره باز دوباره آخر اعترافمه تو قدیسه زمینی این نکته یک...
-
هیییی دلم گرفته
دوشنبه 5 فروردینماه سال 1392 21:49
شده گاهی دلت میگیره؟ وقتی یه بغض عجیب تو گلوت گیر کرده و تو به درستی دلیلشو نمیدونی؟ امروزم منم همین طوری شدم دلتنگم اما دقیقا برای کی رو نمیدونم از دستش ناراحتم اما از دست کی؟به چه دلیلی؟ فقط از خدا کمک میخوام...................
-
سال نو با تاخیر مبارک دوستای عزیز
پنجشنبه 1 فروردینماه سال 1392 12:48
سال نو می شود زمین نفسی دوباره می کشد برگ ها به رنگ در می آیند و گل ها لبخند می زند و پرنده های خسته بر می گردند و دراین رویش سبز دوباره...من...تو...ما... کجا ایستاده اییم .سهم ما چیست؟ ..نقش ما چیست؟ ...پیوند ما در دوباره شدن با کیست؟... زمین سلامت می کنیم و ابرها درودتان باد و چون همیشه امیدوار ...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 20 اسفندماه سال 1391 20:39
برای دلم بونه سازی نکن ♥ تو دریای چشمای من خونه سازی نکن میشم شمع،میسوزم میشم آب ولی♥ تو پروانه بشو نیستی،پیله نکن تا خستم،تا مستم،تا هستم بیا♥ از من میشنوی امروز فردا نکن دارم واضح میگم که دوست دارم ♥ دوست دارم ورمز نگاری نکن
-
واقعا چرا؟؟؟
جمعه 4 اسفندماه سال 1391 19:24
چرا هــــــمه می گوینــــد : چون میگذرد غمـــــی نیست ! چرا هیچـــــکس نمی گـــوید : تا بگــــذرد درد کمــــی نیست .. !
-
خدایا شکرت خیلی زیاد
یکشنبه 22 بهمنماه سال 1391 23:47
وای نمیدونید چقدر خوش حالم امروز مطمئنم کردن که نامزدی یه شایعه بوده تشکر نوشت:مرسی از همه ی اونایی که کمکم کردن درسته الان دیگه نامزد نداره اما حرفاتون رو فراموش نمیکنم دوری ازش بهترین کاره
-
خدافظ برای همیشه
چهارشنبه 18 بهمنماه سال 1391 20:15
نامزدیت مبارک عشقم هرچند گفتنش سخته اما امیدوارم خوشبخت بشی یعنی باید باور کنم دیگه نیستی یعنی باید باور کنم چه جوری میتونم اون همه خاطراتتو یه شبه پر پر کنم یکی دو روز نیست اخه صحبت یه عمره که دارم برای تو میمیرم میدونم محاله بدونه تو نمیتونم یه لحظه رو سر کنم مگه منو دوسم نداری که اینجوری میزاری میری بیخیال ما میشی...
-
❤❤❤❤❤❤
چهارشنبه 11 بهمنماه سال 1391 20:36
غرور گفت: " غیر ممکن است " تجربه گفت: " خطرناک است " عقل گفت: " بیهوده است " دل زمزمه کرد: " امتحانش کن." امتحان کردم..غرورم به خاک افتاد تجربه ام فناشد عقلم به باد رفت ای دل فقط از تو گلایه دارم...
-
داستانی زیبا
چهارشنبه 20 دیماه سال 1391 23:36
استاد اگر شما خدا را به من نشان بدهید عبادتش می کنم و تا وقتی خدا را نبینم آن را عبادت نمی کنم. استاد به انتهای کلاس رفت و به آن دانشجو گفت : آیا مرا می بینی؟ دانشجو پاسخ داد : نه استاد!وقتی پشت من به شما باشد مسلما شما را نمی بینم. استاد کنار او رفت و نگاهی به او کرد و گفت: تا وقتی به خدا پشت کرده باشی او را نخواهی...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 15 دیماه سال 1391 21:26
-
٢١دسامبر چه اتفاقی میفتد؟
شنبه 18 آذرماه سال 1391 19:43
عجیب ترین چیزی که در پیشگویی های نسترو داموس دیده میشود آن است که در یکی از نقاشی های او در کتاب مرموزش تصویر سه خورشید در حال کسوف است حال منجمان هم میدانند که در سال 2012 سه کسوف خواهیم داشت یک خورشید گرفتگیه کامل بعدی یک خورشید گرفتگی در اثر عبور زهره از مقابل خورشید و دیگری هم کسوف بزرگ سالیان یعنی خورشید گرفتگی...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 18 آبانماه سال 1391 16:53
گرفته دلم ، کجایی که آرامم کنی ، کجایی که این غم یخ زده را در دلم آب کنی ! گرفته دلم ، کجایی که به درد دلهایم گوش کنی ، کجایی که مرا با بوسه هایت گرم کنی .. نیستی و من در حسرت این لحظه ها نشسته ام ، نیستی و من بیشتر از همیشه خسته ام ! در لا به لای برگهای زندگی ، نیست برگی که از تو ننوشته باشم ، نیست روزی که از تو...
-
...........
چهارشنبه 10 آبانماه سال 1391 18:02
گاه دلتنـــــــگ می شوم دلتنـگتر از تمام دلتنگـــــــــی ها حسرت ها را می شمارم و باختن ها وصدای شکستن را ... نمیدانم من کدامین امید را ناامید کردم وکدام خواهش را نشنیدم وبه کدام دلتنگی خندیدم که چنین دلتنگــــــــــــــــم . . . . گاهــی باید نباشــی ... تا بفهمــی نبودنت واسه کی مهمه ... ؟! اونوقته که میفهمی بایــد...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 26 مهرماه سال 1391 19:30
سلام بچه ها امروز یه سری جملات خنده دار گذاشتم که بقیشو تو ادامه مطلب ببینید. . . . یه پشه مشاهده کردم تو اتاق.رفتم یه دماسنج آوردم نشستم جلوش نشونش دادم و باهاش منطقی بحث کردم که هنوز سرده هوا.اونم قبول کرد و رفت ! یکی از دوراهیهای زندگی وقتی است که نمیدانید در شیشهای مقابلتان را باید «بکشید» یا «فشار دهید»! . ....
-
داستانی غمناک
چهارشنبه 19 مهرماه سال 1391 19:46
دخترک طبق معمول هر روز جلوی کفش فروشی ایستاد و به کفشهای قرمز رنگ با حسرت نگاه کرد بعد به بستههای چسب زخمی که در دست داشت خیره شد و یاد حرف پدرش افتاد: اگر تا پایان ماه هر روز بتونی تمام چسب زخمهایت را بفروشی آخر ماه کفشهای قرمز رو برات میخرم." دخترک به کفشها نگاه کرد و با خود گفت: یعنی من باید دعا کنم که...
-
:((((((((((
چهارشنبه 12 مهرماه سال 1391 19:26
مرد ها ، اسمشان به سنگدلی معروف است .. زن ها ، به آهن پرستی .. مرد ها و زن ها ، هر دو انکار می کنند ..!! هر دو تنها می گذارند و از تنهایی می نالند .. جمله دوستت دارم شده است جمله ی فرار ، بشنویم ، فرار می کنیم ..! اما هر دو گریه می کنند ، دختر ها بلند ، پسر ها بی صدا ..! هر دو به دنبال کسی که تا ابد تنهایشان نگذارد .....
-
هععییییییییییییی
چهارشنبه 5 مهرماه سال 1391 20:44
تـمـام مـعـلوم هـا و مجـهـول هایـم را بـه زحمـت کـنـار هـم مـی چـیـنم فـرمـول وار ؛ مـرتـب و بـی نـقـص … و تــو بـا یـک اشـاره هـمـه چـیـز را در هـم می ریــزی … در شرح حال گل بنویسید خار را بر هم زنید : خوب و بد روزگار را .
-
من دوباره اومدم...........
پنجشنبه 30 شهریورماه سال 1391 15:46
سلااااااااااااااام بچه هامن اینروزابنابردلایلی که مهم نیست نمی تونستم بیام نت ولی از این به بعد در خدمت همه اتونم ازاین به بعدهرکی آپ کرد حتما بهش سرمیزنم.......حالا واسه اینکه از دلتون دربیارم چند تا جک بامزه گذاشتم که تو ادامه مطلب بخونیدش نظراتتونم راجبش بگید لطفا . . . مامانم صبح اومده میگه پاشو یه گله مهمون داره...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 22 مردادماه سال 1391 00:13
کاش می شد بچگی ها را نوشت ، زندگی را ساده کرد عشق را تقسیم کرد ، لای هر گلبرگ گل ، تا به هر کس که کلامی دارد ، جنس نور مهتاب ، بدهی یک شاخه کاش می شد روز میلاد تو را تکثیر کرد ، لای تقویم زمان هر هفته تا به شوق قدمت ، چلچله ها صبح پاییز مرا غرق تمنای بهاری سازند ، کاش می شد از بلور اشک ها خط پایان جدایی را نوشت ، با...
-
عشق واقعی
جمعه 13 مردادماه سال 1391 01:22
چشمای مغرورش هیچ وقت از یادم نمیره رنگ چشماش آبی بود رنگ آسمونی که ظهر تابستون داره داغ داغ.... وقتی موهای طلاییشو شونه میکرد دوست داشتم دستامو زیر موهاش بگیرم مبادا که یه تارمو از سرش کم بشه دوسش داشتم لباش همیشه سرخ بود مثل گل سرخ حیاطُ،مثل یه غنچه.. وقتی میخندید و دندونای سفیدش بیرون میزد اون قدر معصوم و دوست...
-
یه سوال اساسی
سهشنبه 10 مردادماه سال 1391 00:37
اگر دو نفر لبه ی پرتگاهی باشند کدومشون رو نجات میدی؟ ا اونی که خیلی دوسش داری یا اونی که خلی دوست داره؟؟؟؟
-
امید
سهشنبه 10 مردادماه سال 1391 00:34
تعدادی موش آزمایشگاهی رو به استخر آبی فرستادند و زمان گرفتند تا ببینند چند ساعت دوام می آورند. حداکثر زمانی را که توانستند دوام بیاورند 17دقیقه بود سری دوم موش ها را با توجه به اینکه حداکثر17دقیقه میتونند زنده بمونند به همون استخر انداختند. اما این بار قبل از 17 دقیقه نجاتشان دادند. بعد از اینکه زمانی رو نفس تازه...
-
ناصر زینعلی - زیر بارون
دوشنبه 9 مردادماه سال 1391 01:00
روی تن سردم چیکه چیکه بارون میباره انگاری که با تو دارم میشم عاشق دوباره چقد حس خوبی به تو دارم امشب عشق من اگه تو رو میخوام دسته خودم نیست آخه دوست دارم دلم میخواد آروم تو رو زیر بارون تو بغلم بگیرمو ببوسمت چشمامو ببندم حلقه کنم دستامودور تنت دلم میخواد آروم تو رو زیر بارون تو بغلم بگیرمو ببوسمت چشمامو ببندم حلقه کنم...
-
نه...ممکن نیست
یکشنبه 8 مردادماه سال 1391 01:08
من گمان می کردم رفتنت ممکن نیست... رفتنت ممکن شد باورش ممکن نیست... تو نمی دانی نه... که چه حسی دارد ... خلاء جای تو را حس کردن... و همین درد همه ی جان مرا می کاهد... تو نمی دانی نه...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 8 مردادماه سال 1391 01:08
عشق نمی پرسه اهل کجایی؟ فقط میگه: توی قلب من زندگی می کنی . عشق نمی پرسه چه کار می کنی؟ فقط میگه: باعث می شی قلب من به ضربان بیفته . عشق نمی پرسه چرا دور هستی؟ فقط میگه: همیشه با منی . عشق نمی پرسه دوستم داری؟ فقط میگه: دوستت دارم.